من به کجا سفر برم؟!

متن مرتبط با «بذار ما رو بسوزونن جهنم تو همین دنیاس» در سایت من به کجا سفر برم؟! نوشته شده است

ما آزموده ایم...

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align=""> بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یک سال میتواند پانصد و بیست و پنج هزار و ششصد دقیقه باشد و هر دقیقه سالی...

  •   مثل همیشه و البته با ضعفی که این بیماریِ انگار تمام نشدنی دوباره در پاهایم نشانده، مسیر پیاده روی تقریبا بیست دقیقه ای را کشان کشان شروع میکنم... از استرس اینکه در راه باز بالا بیاورم تهوعم بیشتر می, ...ادامه مطلب

  • تو همانی که...؟؟؟

  •   فکر میکنم که حال بد یک چیز است و حال خوبی که بد میشود یک چیز دیگر است... یک جور توی ذوق خوردن... یک جور توقع نداشتن... یک جور "مگر میشود؟" گفتن از ته دل... آدم بد هم یک مسئله ست و کسی که گمان میکردی, ...ادامه مطلب

  • یه چرا به وسعت تمام زندگیم...

  • بعد اون همه انرژی و زحمت و هزینه ی مالی و بیشتر عاطفی الف دیروز صبح با کلی ذوق و خوشحالی رفت خونه... تو بغل مامانش... و شب در اثر پریدن شیر تو گلوش و چند تا نفس کم آوردن از بین رفت... معجزه م با چند قطره از شیره ی وجود مادرش پرپر شد... , ...ادامه مطلب

  • شوماخر الاسلام

  • حسابی دیرم شده بود...نشستم صندلی جلو و منتظر شدم تاکسی پر شه... چند دیقه گذشت گفتم دیرم میشه آقا اگر حرکت نمیکنید پیاده میشم...گفت من یه ربع دیر تر هم راه بیفتم شوما به موقع می رسی...خواستم پیاده شم , ...ادامه مطلب

  • یه روز خوب میاد

  • یه بارم دکتر میم بهم گفت: " غصه نخور یه روز همه پیر میشیم تو کلبه ی من دور هم چای میخوریم" این جمله رو تو زیر و رو کردن memo گوشیم پیداش کردم:) , ...ادامه مطلب

  • پرونده -۸

  • غریبه بودن به هرحال...اونم تو محله های اسلامشهر... گفت دخترا تنها نرید داخل خونه ها... یه آقا حتما همراهتون باشه... هوم ویزیت بود... بازدید از منازل و خانواده های مناطق محروم... گفت یه خانواده ست یه پسر یازده ساله ی عقب مونده ذهنی داره بومی همین جا ن... دو نفر قبول کردن رفتن... گفت یه خانواده افغانیه با سه تا بچه خانومش تازه فارغ شده کی میره؟! همه یکم به هم نگاه کردیم... افغانی... نژاد...جبر جغرا, ...ادامه مطلب

  • موتوا قبل ان تموتوا...

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">, ...ادامه مطلب

  • ماه و دق میده درد بی دردی...

  • بعد یه روز خسته کننده که تقریبا هفت ساعت تو مترو و بی آرتی بودم تلگرامو یه نگاهی کردم و قطعه ای از بابک بیات دانلود کردم و یه کلیپ از سیک مایند فن ز (!:دی) هم دانلود کردم...داشتم تو اینستا چرخ میزدم که دیدم دوستم یه بچه کوچولوی شصت سانتی بغلشه و همسرشم کنارش و یه کیک تولد با عدد شیش جلوشون... که قطعا به هیچکدوم نمیخورد اون سنی باشن... کپشن و خوندم دیدم نوشته عمه جون تو بهترین هدیه خدایی شیش ماهگیت مبارک...!:|||||||  , ...ادامه مطلب

  • بخدا میبرم از شهر شما...

  • + آدم هایی که بدجنسی میکنند در حقمون جوری که دو روز خراب میشیم رو همون بار اول کنار بذاریم... اونی که از رو نفهمی اینکارو میکنه بار دوم حتما کنار بذاریم چون انقدر نفهمه که بارها تکرارش کنه... ++ با نامزدش نهار رفته بودن بیرون... غذا تو گلوش گیر کرده بود... گفته آبجی گرسنه ست که نمیتونم بخورم... گرسنه بودم واقعا... +++ امشب با صدای قطار تو دل شب غرق میشم...  دارم خاندان رو به نبودنم عادت میدم... , ...ادامه مطلب

  • مساحت زیست + کیستی تو؟! :))

  • این عکس مساحت زیست دوست عزیزیه که تقریبا همه خواننده هام میشناسنش... خودش فک کنم که فک میکنه کسی نمیفهمه کیه...:)) حدس خود را مبنی بر هویت وی در کامنتینگ این پست بگمارید:)) , ...ادامه مطلب

  • این تمام نارخاتون است... گوش کنید

  • چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۰۸ ب.ظ طبق روال دفعات قبل حالا که امروزم روز جهانیه موسیقیه قطعه ای رو میذارم که تمام منه و میخوام که سن و جنس و رنگ و دما و کی و کجا و داستانشو بگید... ۶ ۰ ۹۶/۰۳/۳۱ نار خاتون , ...ادامه مطلب

  • مریم از تو مسیح می بارد... ××

  • پله برقی مترو خراب بود...چهارراه ولیعصر... راه افتادم پله هارو با سرعت کمتر از یه خانوم مسن بالا رفتن... نگاه کردم بالا رو ببینم چقدر مونده دیدم یه خانوم با هیکل درشت میاد پایین... عینک نداشتم و جزئیاتو نمیدیدم... وایسادم وسط راه تا نفسم جا بیاد و راه بیفتم که دیدم یه آقا با رژ صورتی و موهای رنگ ک, ...ادامه مطلب

  • شایدم در دیزی رو باز گذاشتن تا گربه بی حیایی کنه...

  • امروز تو بیمارستان بودم که وضعیت آماده باش اعلام کردن واسه بیمارستان... بی خبر از همه جا فقط جنگ اومد تو سرم... زانو هام انقدر لرزید که چند دیقه نشستم... تو دو دیقه قد دوسال فکر تو سرم چرخید... از مامان نازلی٬ مادربزرگم گرفته تا دخترعموی پنج ساله م که چه بلایی سرشون میاد... فکرش هم با خاک یکسانم ک, ...ادامه مطلب

  • ماهیچه ی زبون نفهم

  • این روزا ترس پچگیام پررنگ تر شده... همه ش میترسم یکی از اعضای خانواده مو از دست بدم...خصوصا اینکه کل روز پیش هم نیستیم و شبا دور هم جم میشیم... همه ش میترسم وقتی دوریم یه اتفاقی برای یکیشون بیفته... روزی چندبار به هرکدوم زنگ میزنم و تا گوشی رو بردارن صدبار دل نفهمم زیر و رو میشه... انقدر ترسم پررنگه که... از گفتنش شرمم میاد ... انقدر که وقتی همه دور همیم میگم کاش هممون با هم......  , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها