مریم از تو مسیح می بارد... ××

ساخت وبلاگ

پله برقی مترو خراب بود...چهارراه ولیعصر... راه افتادم پله هارو با سرعت کمتر از یه خانوم مسن بالا رفتن... نگاه کردم بالا رو ببینم چقدر مونده دیدم یه خانوم با هیکل درشت میاد پایین... عینک نداشتم و جزئیاتو نمیدیدم... وایسادم وسط راه تا نفسم جا بیاد و راه بیفتم که دیدم یه آقا با رژ صورتی و موهای رنگ کرده ی بلوند و ابرو های نازک داره بهم نزدیک میشه... شلوار جین برمودا...کیف رو دوشی پر از نگین... انگشترای گنده تو انگشتای گنده ش... کت واک میومد... شاید اوایل حتی ازشون میترسیدم که شخصی خلاف قانون طبیعت میبینم اما از وقتی تو بیمارستان دیدم و خوندم دیگه نه... واسه اینکه نگاهم رو که معذبش کرده جبران کنم بهش لبخند زدم و اونم لبخند زد... رد شد کارت متروش افتاد... خواستم صداش کنم بین آقا و خانوم موندم... یه عهههههه گفتم و صداش کردم دوست عزیز! برنگشت از بس آروم گفتم ... اصلا نشنید... بلند تر گفتم دوست عزیز! برگشت و کارتشو نشونش دادم... آروم حتی سرشم بلند نکرد خم شد و برداشت و دوباره لبخند زد و رفت...

اگه با همین روحیه و نیازهام مینداختنم تو کالبد بابام.........

اگه سیبیل داشته باشی و یه دامن به تنت بخیه کنن مادام العمر... عدم انطباق روح و جسم...ملال جنسی... شبیه یه دیکتاتوری مطلق که طبیعت انداخته رو دوشت... چقدر خفقانه وجدانا!!

از عمل که تنها راه حله گرفته تا خونه عوض کردن و هزینه مشاور و روانپزشک و تحمل تمسخر بقیه و بیکاری و محدود و گاهی نبود دوست و حتی خانواده و و و... هزینه های روانی و مالی و اجتماعی بیشتری رو سراغ ندارم... حداقل الان به ذهنم نمیرسه...

×× با صدای نامجو... گوش میدادمش وقتی درباره ایشون میخوندم:

مریم خاتون‌پور ملک‌آرا کسی بود که این فتوای تاریخی را از امام خمینی گرفت و به دنبال آن عمل تغییر جنسیت را انجام داد. او در سال 1386، انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی را تأسیس کرد تا به کسانی که مشکل مشابه دارند، کمک کند.

من به کجا سفر برم؟!...
ما را در سایت من به کجا سفر برم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anaarkhatoonc بازدید : 253 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 16:16