هر بار مرا می نگری می میرم...

ساخت وبلاگ

پسر با صدایی خالی از هرگونه احساسی گفت:

- نفهم نباش...من حرف و یه بار میگم...

+ چشم...

- من که نباید مث رادیو هی بگم...یا روسری تو سر کن یا نکن...من حرف و یه بار میگم...

+ چشم...من که رو حرف شما حرف نمیزنم...

- پس سرت کن...نفهم نباش...

+ چشم...

- ولی یه چیزی بگم؟

+ بله؟

- من دوستت ندارم...

+ نداری؟!

- نه ندارم...

دختر روی پله ها نشست و زار زار گریه کرد...

- بیا چرا گریه می کنی؟ بابا تو چرا امتحان عشقتو پس نمیدی؟ دروغ گفتم

دختر صورتشو با دستاش گرفته بود و هق هق میکرد...

- پاشو بیا عزیزم...به ارواح خاک حجت دوستت دارم...ببخشید

دختر اشک هاش رو پاک کرد و پا شد و گفت:

+ می بخشمت...

رفت نزدیک نرده ها و آروم شروع کردن پچ پچ کردن...

.

صدای نگهبان از بلند گوی تیمارستان منو از اون دنیا کشید بیرون و پرتم کرد به دیوونه خونه ای که توشیم :

"کد ۱۰۰ به بخش ۳ مردان"

من به کجا سفر برم؟!...
ما را در سایت من به کجا سفر برم؟! دنبال می کنید

برچسب : هر بار مرا می نگری میمیرم, نویسنده : anaarkhatoonc بازدید : 238 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 13:47