- ما آزموده ایم...
- نه پس نه پیش
- قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست
- فقط یکی به من بگه چرا؟
- به رسم اون موقع ها
- می نویسم پرهیز... بخوانید فرار
- یک سال میتواند پانصد و بیست و پنج هزار و ششصد دقیقه باشد و هر دقیقه سالی...
- وقتی بهتر است سرت را ببری بگذاری زیر پایت تا لااقل قدت بلند شود...
- شاید این بار راست باشه ...
- تو همانی که...؟؟؟
آخرین مطالب
امکانات وب
من: اشکان چرا محمد نوشابه شو نمیخوره؟! :/
اشکان: دیوونه ست ولش کن...الان بهش بگم سیاست دوگانه انگلیسو میخواد توضیح بده...
رحیم: چی میگید شما دوتا؟!
من: گفتم چرا اشکان ذرت های سالادشو نمیخوره!!
رحیم: خب حق داره...دست نخورده از بدن میاد بیرون آخه...
سحر: رحیم ساکت شو داریم غذا میخوریما
محمد: تو مگه نگاش میکنی رحیم؟
رحیم: آره...یه بارم توش پول پیدا کردم تازه
سحر: خفه شو رحیم اَه
اشکان: رحیم تو ام انار میخوری از گلوت چنگ میندازه تا از روده خارج شه؟!
من: اوی اوی اوی...
سحر: آفرین دعواشون کن
من: با انار درست حرف بزنین...اون پوست تخمه ست که اذیت میکنه
سحر: سه تاتون خفه شید
ما سه تا: :))))))))))))))
ما را در سایت من به کجا سفر برم؟! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : anaarkhatoonc بازدید : 256