وصیت نامه

ساخت وبلاگ

یه مشت شن و هی محکم میگرفتم تو دستمو آروم همه ش سر میخورد... دوتایی نشسته بودیم لب ساحل و من هی به ورم پام نگاه میکردم و به وصیت کردنم ادامه میدادم:
_ ساز دومم بمونه واسه مامانم... ساز اولم رو باهام دفن کنیدا خب؟! کتابای آموزش ویلن رو هم بذار پریزاد یکم بزرگ شد بره کلاس و یاد بگیره واسه مامانم ساز بزنه تا آروم شه... نذاری مث من شونزده سالگی ها... مامانم عاشق گریه لیلی ه... ساز میگیرم دستم میگه اونو بزن اول از همه
+ پریزاد کیه؟!
_ دخترت دیگه... باید شبیه من شه... مث من که شبیه عمه م شدم...صورتش صداش اخلاقش... یکی باید باشه که منو یادتون بندازه... ساز بزنه آواز بخونه و وقتی خیلی ذوق زده شد یواش جیغ بزنه... ولی تو حموم گریه نکنه...
+ تو که عاشق فرهان بودی؟!
_ اونم برادرزاده مه ولی یه سری چیزا رو فقط دختر درک میکنه...سینه به سینه از یه زن به یه زن دیگه باید منتقل شه
میخنده و میگه:
+ ازدواج کردیم دنیا اومد چشم
_ تمام انار ها و گردنبند انار و هرچی که نماد اناره رو باهام دفن کنید... ساعت ها و گردنبند نقره هام پیش خودت...
ذوق میکنه
_ که نگه داری برای پریزاد...
میخندم و فس ش میخوابه... یکم ورم پامو ماساژ میدم با دست چپ
_ همین ساعت و انگشتر بذارید تو دستم بمونه و دفنم کنید... دف م هم مال تو... واقعی مال تو... اون مانتو آبی گل گلی م هم مال خود خودت...
+ چه عجب!! میخوای نگه دارم واسه پریزاد؟!
_ اگه دوس داری نگه دار...کتابامو اولش بنویسین اگه جهان بعد از مرگ هست براش آرامش بخواید بعدم بدینش به یه کتابخونه... بوستان گلستان و حافظم که جلدش مخمله واسه پریزاد... شاهنامه بزرگه ولی برای فرهان... یه دفترچه ی سیاهه شعر و نوشته و رمز و آدرس وبلاگام...
+ اونم واسه پریزاد
_ آفرین... بعد ش هم واسه شهرزاد...دختر فرهان... این یه میراثه از عمه به برادرزاده ش...
لبخند میزنه...یه موج تا نوک پاهامون میرسه و هرچی با انگشت خط خطی کرده بود رو ساحل پاک میشه...
_ هرچی پاکت و کاغذ هست تو کمدم همه رو نخونده باهام دفن کنید... اون دو سه تومنم که تو حسابمه قاطی خرجای مراسمم خرج کنید... همه فیلم ها آلبوم های موسیقی مو....
+ پریزاد
_ نه دیگه... همه ش چنتاست... بدین به دوستم منا... فلش و گوشی و کابل و هدفون و بقیه این چیزارو باهام دفن... نه... بدین به بهزیستی نازی آباد...
+ بسه دیگه واقعا دلم گرفت
دوباره پامو ماساژ میدم
_ چقدر تعلقات مالی م کم بودا... آهان عطر و ادکلن هام همه ش مردونه ست بابا و داداش باهم تقسیم کنن... ولی اونی که همیشه خودم میزنمو باهام دفن کنید...کاش میشد بعد مرگم میدیدم چی میگن... همه رو میدیدم... غیر مامانم چون میمردم...
+ مردی که...
_ باز میمردم... هزاربار دیگه میمردم... این ورم و قرمزی پایی که من میبینم حتما امونمو میبره
+ خدا لعنت کنه اون پشه ی بی همه چیزی رو که یه قطره خون پای تو رو خورد و کل مغز منو
_ :)))))

من به کجا سفر برم؟!...
ما را در سایت من به کجا سفر برم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anaarkhatoonc بازدید : 262 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 5:56